واقعیت حادثه طبس از زبان دکتر حسن عباسی / شن ها باعث سقوط نشدند !!
------------
قسمت دوم عملیات طبس به نقل از ویکی پدیا
عملیات طبس که نام عملیاتی آن در ارتش آمریکا عملیات پنجه عقاب (به انگلیسی: Operation Eagle Claw) بود، عملیاتی نظامی توسط نیروی دلتا برای آزادسازی آمریکاییهای گروگان گرفتهشده توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران بود. این عملیات نخستین تجربهٔ عملیاتی نیروی دلتا بود.
در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در تهران که در ماجرای تصرف سفارت آمریکا بازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات آزادسازی را صادر کرد.برژینسکی میگوید:روز اول آوریل (۲۲ فروردین) جیمی کارتر از من خواستارتشکیل جلسهٔ اضطراری شورای امنیت ملی شد وگفت که به نظر وی زمان اقدام فرا رسیده است. کارتر جلسه یاد شده را با این سخنان آغاز کرد: به نظرم امکان خلاصی گروگانها بسیار بعید به نظر میرسد و ما بایستی حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد و جدول زمانی آن هم تهیه شود؛ و ادامه داد: «ما باید برای آزادی گروگانها وارد عمل شویم و عملیات در اولین فرصت ممکن باید آغاز شود.» رییس ستاد مشترک ارتش ژنرال جونز، تاریخ ۴ اردیبهشت را مناسبترین زمان شروع عملیات اعلام کرد. این عملیات نهایتاً با شکست مواجه شد و ۸ تن از نظامیان آمریکایی در این واقعه کشته شدند.
شرح عملیات
در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹[۱] (۲۴ آوریل ۱۹۸۰) هواپیماها و بالگردهای آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان در تهران وارد فضای پروازی ایران شدند. در هنگام اجرای عملیات با ورود به حریم هوایی ایران یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری راور کرمان دچار نقص فنی شده و به اجبار فرود میآید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل میشوند و همان بالگرد نیز دچار نقص فنی شده و به ناچار به ناو هواپیما بر باز میگردد. ۶ هواپیما و ۶ بالگرد دیگر خود را به طبس رسانده و در تاریکی شب در منطقهای دور افتاده بدون متوجه شدن نیروهای نظامی ایرانی فرود میآیند. در حین سوختگیری یکی دیگر از بالگردها دچار نقص فنی شده و در مجموع در حالیکه هنوز عملیات آغاز نشده، ۳ فروند بالگرد از دست رفته بود. پس از تماس با مرکز عملیات، کارتر دستور بازگشت نیروها را میدهد؛ ولی هنگام برخاستن هواپیماها و بالگردها توفانشن آغاز شده و یک هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سیاچ-۵۳ به هم خورده و هر دو آتش میگیرند که در این حادثه ۸ نفر از نیروهای آمریکایی در آتش سوخته و باقیمانده نیروها خود را به ناو نیمیتز میرسانند و بدینترتیب عملیات بطور کامل شکست میخورد.[۲]
تحلیلها
- حسن عباسی معتقد است فرسودگی تجهیزات و هلیکوپترهای استفاده شده در این عملیات و اشتباه استراتژیک و ضعف لجستیک ارتش آمریکا سبب بروز این حادثه شد. به گفته وی از آنجائیکه فرمانده تفنگداران آمریکایی میدانست که قرار است این هلیکوپترها در ورزشگاه امجدیه تهران باقی بماند، هلی کوپترهای فرسوده را به طبس فرستاد.[۳][۴]
- سرهنگ جیمز کایل فرمانده هوایی عملیات، پنج مشکل اصلی را مطرح میکند که به نظرش دلایل اصلی شکست نیروهای آمریکا بودند: اشتباه در پیشبینی وضع هوا، ضعف در استفاده از ابزار ارتباطی و نقص کنترل و فرماندهی، مورد سؤال بودن تصمیم توقف خلبانان، محدودیتهای تاکتیکی نامعقول و فاکتورهای برنامهریزی پرواز.[۵]
- جولیتو کیهزا، روزنامهنگار ایتالیایی، در کتابی با عنوان «هدف تهران: تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده»، با بررسی منابع خبری و اطلاعاتی مختلف، چنین نتیجهگیری کرده است که شوروی که در آن زمان، افغانستان را به اشغال خود درآورده بود، از همان ابتدای عملیات تهاجم آمریکا، کلیه تماسهای مخابراتی و حرکتهای نیروهای آمریکایی را زیر نظر داشته و از طریق تماس با کاخ سفید، تقاضای قطع فوری عملیات را کرده و گفته که در غیر این صورت به پشتیبانی ایران، دخالت نظامی خواهد کرد و بعد از این تماس است که کارتر تصمیم به قطع عملیات میگیرد.[۶]
قسمت سوم گزارش خواندني شهيد حسن باقري از حادثه طبس به نقل از مشرق نیوز
اين گزارش، همان گزارشي است که شهيد «حسن باقري» به عنوان نخستين خبرنگار اعزامي جمهوري اسلامي به طبس، اين واقعه را در روز شنبه تاريخ 6 ارديبهشت 1359 مصادف 10 جماديالثاني 1400 در شماره 261 به نگارش درآورده است.
* شهيد «حسن باقري» و «بهرام محمديفرد» نخستين خبرنگاران حاضر در طبس
منطقه فرود هواپيماها و هليکوپترها محلي است در فاصله حدود 270 کيلومتري يزد و 160 کيلومتري طبس و حوزه ژاندارمري بيرجند پاسگاه رباطخان در 40 کيلومتري اين نقطه واقع است.
ديروز صبح در 2 کيلومتري محل فرود هواپيما و اولين گروه سربازان ژاندارمري برخورديم که محافظت منطقه را برعهده داشتند. در کنار تانکري که توسط مزدوران کثيف آمريکايي به آتش کشيده شده بود به نگهباني مشغول بودند؛ افسر فرمانده اين گروه به ما گفت که مزدوران آمريکايي سوار بر يک موتور ترل جلوي اين تانکر، مواد سوختي را گرفتند و حتي به راننده اجازه برگشت هم ندادند و در عوض تانکر او را به گلوله بستند که در نتيجه تانکر منفجر و به آتش کشيده شد و راننده هم از ناحيه سر آسيب ديده است که براي مداوا به يزد اعزام گرديده و باقيمانده سوخت تانکر حاکي از شعله و حرارت بيش از حد و اندازه آن ميباشد.
تنها چيز سالمي که ما از اين تانکر ديديم، نمره جلوي آن بود و ديگر هيچ چيز سالمي ديده نميشد. حادثه به اندازهاي بود که فنرهاي عقب ماشين و حتي شاسي اصلي ماشين را نيز کج کرده و در اين بين فرمانده حفاظت منطقه که يک سرگرد نيروي زميني لشگر خراسان بود، براي بازديد به اين محل آمد و وقتي که فهميد ما خبرنگار هستيم و از تهران آمديم، متذکر شد که اين منطقه توسط مزدوران آمريکايي مينگذاري شده و رفتن براي تهيه عکس و گزارش خطرناک است اما وقتي با اصرار ما روبرو شد، قبول کرد که خود نيز همراه ما بيايد و راهنمايي کند. ما نيز متوجه شديم که اولين گروه خبرنگار و عکاس هستيم که براي تهيه گزارش از اين جنايت فضاحتبار کارتر به منطقه آمدهايم.
* افشاگري شهيد باقري از اقدامات ضدامنيتي آمريکا در طبس
فاصله محل سوزاندن تانکر تا محل سقوط هواپيما حدود يک و نيم کيلومتر بود؛ از دور فقط 2 هليکوپتر به چشم ميخورد و 2 تا 3 تا پره که عمودي نيز در زمين فرو رفته بودند. جلوتر که رفتيم فرمانده حفاظت منطقه توضيح داد که اين نقطه جزو نقشهاي بوده است که در زمان رژيم طاغوت قرار بود، فرودگاه شود و چون اين نقشهها توسط همين آمريکاييها طرحريزي شده لذا مختصات اين منطقه را داشتهاند و قبلاً هم از اين محل براي صدور اورانيومهاي استخراج شده از منطقه به آمريکا استفاده ميکردند. بايد متذکر شد که منطقه فرود هليکوپترها، منطقهاي از کوير به صورت دشت باز و گسترده به وسعت بيش از 10 کيلومتر مربع با ميدان ديد وسيع که گنجايش فرود هواپيما و هليکوپترهاي زيادي را دارا است.
سرگرد فرمانده نظارت منطقه، ادامه داد که آمريکاييها حساب همه چيز را کرده بودند. اما از آنجا که پشتيبان ملت، خداوند متعال است، سطح کوير شني بوده و تمام نقشههاي آنها را برهم ريخت.
نيروي دريايي آمريکا در منطقه بود که هنوز منفجر يا منهدم نشده بود و فقط بعضي از چرخهايش در شن فرو رفته بود. دکه اين دو هليکوپتر يکي در سمت راست جاده و ديگري در سمت چپ قرار داشت. هليکوپتر ديگري در سمت چپ جاده سوخته و متلاشي شده بود و علاوه بر اين هليکوپترهاي سالم يک هليکوپتر هم با هواپيما 330 آمريکايي تصادف کرده بود و هر دو آتش گرفته بودند و خود اين حادثه باعث عقيم ماندن تلاشهاي کارتر ديوانه شده بود. البته راجع به علت تصادف هواپيماي 330 و هليکوپتر، احوال گوناگوني نقل ميشود.
از هواپيماي 330 که چهار موتوره است، جز تل خاکستر، آلومينيومهاي ذوب شده که در سطح کوير روان شده بود چيزي باقي نمانده بود. پنج جسد سوخته خلبانان آمريکايي را در لابلاي لاشه هواپيما مشاهده کرديم که عبارت بودند از خلبان و خدمه هواپيماي 330. هليکوپتري هم که به اين هواپيما برخورد کرده بود متلاشي شده بود که مسلماً خلبانانش به درک واصل شدند.
* آمريکاييها حتي وقت نکردند فشنگها را بردارند
نکته قابل توجه اينکه جعبه سياه هواپيماي 330 که حافظه مختصات پرواز جهت و مسير پرواز بوده در محل بين سوختههاي لاشه هواپيما موجود بود و از اين جعبه ميتوان کاملاً مطمئن شد که اين مزدوران از کدام يک از پايگاههاي کشورهاي مزدور آمريکا در منطقه پرواز کرده است.
مقدار زيادي پوکههاي شليک شده 16 ـ 88 را مشاهده کرديم و فانوسقههاي زيادي روي زمين پخش بود که در هر کدام از اينها فانوسقهها، بمب و دو جافشنگي 16ـ m که در هر کدام سه خشاب 20 تيري 16ـ m وجود داشته است و آمريکائيها حتي وقت نکرده بودند که اين فشنگها را همراه خود ببرند و در محل رها کرده و فرار کردند.
گفته ميشد که کنار هر وسيله مقداري مواد منفجره گذاشتند و ما دوربين اسلحههاي زاويه سنج سنگين را ديدم که کنار آنها جعبه مواد منفجره آماده انفجار قرار داشت و اين بسيار خطرناک بود.
1: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B7%D8%A8%D8%B3
2: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/41832/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%D9%8A-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%B3